کلاس خصوصی جی آر ای GRE

تدریس خصوصی جی آر ای GRE در تهران با بهترین کیفیت و در کوتاه ترین زمان ممکن

کلاس خصوصی جی آر ای GRE

تدریس خصوصی جی آر ای GRE در تهران با بهترین کیفیت و در کوتاه ترین زمان ممکن

اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی

اصطلاحات روزمره، عامیانه و پرکاربرد زبان انگلیسی همراه با معنی فارسی و مثال برای یادگیری بهتر

Try one’s luck
 شانس را امتحان کردن

مثال:

A: Are you well _ prepared for the university entrance exam?

الف: برای امتحان ورودی دانشگاه خوب آماده هستی؟

B: Not really but I want to try my luck.

ب: راستش نه ولی می خواهم شانسم را امتحان کنم.


اصطلاحات انگلیسی - English idioms


اصطلاحات کاربردی و روزمره زبان انگلیسی با معنی فارسی همراه با مثال


Keep something under your hat

چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن -  در دل خود نگه داشتن

مثال:

You should keep the news under your hat.

تو باید این خبر را از دیگران مخفی نگه داری.

اصطلاحات انگلیسی با معنی فارسی

 

Look for trouble
دنبال دردسر گشتن
 
--------------------
A: Our teacher this term is very strict. If I were you, I’d always come to class prepared. 

الف: معلم این ترم مان خیلی سخت گیر است. اگر جای تو بودم، همیشه آماده سر کلاس می آمدم

B: Ok, I will. I’m not looking for trouble.

ب: باشه این کار را می کنم. من دنبال دردسر نمی گردم

 

اصطلاحات زبان انگلیسی با معنی

 


Money doesn’t grow on trees
پول (که) علف خرس نیست


A: Let’s take our vacation on Hawaii. My sister says it’s unique.

الف: بیا تعطیلاتمان را در هاوائی بگذرانیم. خواهرم می گوید بی نظیر است.

 

B: But darling we can’t spend $10,000 on a two-week vacation. Money doesn’t grow on trees.

ب: ولی عزیزم ما نمی توانیم ده هزار دلار خرج یک تعطیلات دو هفته ئی کنیم. پول که علف خرس نیست.

 

اصطلاحات انگلیسی



Dig in!
بزن تو رگ – بزن به بدن

مثال: 
Ok. Dinner’s ready. Dig in!
خب، شام حاضره. بزن تو رگ!
---------------------------------

He / she doesn’t give a damn about it.
عین خیالش نیست.

مثال:
He’s failed the exam again but doesn’t give a damn about it.
او دوباره در امتحان رد شده، ولی عین خیالش نیست.
--------------------------------------------------------------------------

Get off my back!
دست از سرم بردار – راحتم بگذار – انقدر به من گیر نده!

مثال: 
Stop picking on me. Get off my back!
انقدر به من گیر نده. دست از سرم بردار!
---------------------------------------------

Don’t give me that!
این حرف ها سرم نمیشه – واسه من دروغ سر هم نکن.

مثال:
Don’t give me that! I wasn’t born yesterday.
واسه من دروغ سر هم نکن! من بچه نیستم.

---------------------------------------------------