اصطلاحات
Idioms
-------------------
Stand on one’s own two feet
(to be independent)
روی پای خود ایستادن
(مستقل و متکی به خود بودن)
A: I love Alice but my parents don’t approve of her. They’re opposed to our marriage.
B: Well, if I were you, I’d marry her and become independent. You’re old enough to stand on your own two feet.
الف: من آلیس را دوست دارم ولی پدر و مادرم او را تایید نمی کنند. آن ها با ازدواج ما مخالفند.
ب: خوب، اگر جای تو بودم، با او ازدواج می کردم و مستقل می شدم. تو آنقدر بزرگ شده ای که بتوانی روی پای خودت بایستی.